جناب رییس جمهور!

   استادان دانشگاه ، بخش عمده ای از حیات فکری جامعه را رهبری می کنند و در حقیقت سکانداران کشتی اندیشه در جامعه هستند. بی وجود اینان هیچ اجتماعی نشاط و پویایی نخواهد داشت. خود حاکمان نیز محتاج تر از همه بدیشان هستند چه در عمل و چه در نظر. این موجودات اندیشنده هرچقدر در آرامش و آسایش روحی و جسمی باشند همانقدر می توانند مفید واقع شوند. باید تلاش کنی این آسودگی خیال به حداکثر برسد. خواهش می کنم باز هم فکربد نکن! نمی گویم جیره و مواجب ایشان را بیشتر کن؛تا تو در جواب بگویی پس حقوق پرستاران و کارگران و کارمندان ثبت و... چه ! غرض من چیز دیگری است که کمتر رییس جمهوری توانسته آن را بدرستی درک کند. منظور من آن است که یک مدرس دانشگاه در دولت شما باید احساس کرامت انسانی و حرفه ای بکند. می خواهی بدانی که چه عواملی مخل آرامش روحی استادان می شود؟ فقط قول بده که با شنیدن آنها رو ترش نکنی و به فکر چاره بیفتی!

* یک استاد دانشگاه، کارمند اداره فلان و بهمان نیست که با او برخورد خشک اداری و کارمندی شود و همهء شئونات شغلی و فردی او تحت ضبط اراده ای از بالا قرار بگیرد. بگذار این قشر دانا بر سرنوشت کاری خود مسلط باشد. به این قشر اعتماد کن و اجازه بده استادان دانشگاه رئیسشان را خودشان انتخاب کنند. ریاست دانشگاه ،مدیر کلی اداره ثبت احوال یا پست و... نیست.کسی باید بر اهل علم ریاست کند که از نظر علمی و شخصیتی وجاهت ومقبولیت عام داشته باشد. در بین استادان محترم باشد و او نیز به همکارانش احترام گذارد نه اینکه آنان را کارمند زیردست خود فرض کند. از حقوق آنان دفاع کند و مجری چشم و گوش بستهء منویات سیاسیون نباشد و برای دو روزه ریاست دنیایی اهل علم و فضل را نرنجاند. اگر فضایی ایجاد کنی که مدیریت مراکز علمی و پژوهشی با رای مستقیم علما و پژوهشگران انتخاب شود و نه بر اساس سلایق شخصی و ملاحظات سیاسی، بی تردید یکی از دغدغه های مدرسان دانشگاه رفع و درنتیجه، بوستان دانش و اندیشه پر برگ و بار تر خواهد شد. آیا چیزی جز این می خواهی؟

 

*یکی دیگر از عوامل نگرانی و گاه سرخوردگی دانشگاهیان عبارت است از غلبهء سیاست ، ایدئولوژی، عوامزدگی وسطحی نگری برژرف اندیشی،علم محوری، روشن بینی. پر واضح است که در جوی که علم و دانش معیار ارزشگذاری نباشد و ریا و سالوس و عوامفریبی حاکمیت یابد هرگز نمی توان کار فکری کرد و تولید اندیشه نمود. خود بهتر از من می دانید که امنیت روحی و جسمی تا چه حد در برونده هر فعالیتی اثر گذار است. اگر یک استاد داننشگاه بیم آن داشته باشد که حرکات و سکنات و رفتار و گفتار او مایهء درد سر برای خود و خانواده اش شود دیگر چگونه می تواند داشته های علمی و تجربه خود را در اختیار دانشجویانش قرار دهد. آگر یک مدرس دانشگاه در فضایی که اصولا و ذاتا چند صدایی است نتواند بی اضطراب و دغدغه به فعالیت علمی بپردازد و آنچه می اندیشد را با جویندگان دانش در میان نهد و از این طریق افکارش را به محک نقد و نظر زند و همواره کسانی که از نظر فضل و فضیلت بمراتب در درجاتی فروتر از او قرار دارند بر کار او نظارت غیر مسوولانه کرده و حتی بر او خرده بگیرند دیگر چه امیدی برای تلاش علمی باقی می ماند؟

جناب رییس جمهور!

   نرم افزار های جامعه ای که شما برآن حکم می رانی ،یعنی دانشجویان و استادان ، با ارزشند و در عین حال حساس و شکننده. سرنوشت اینان را در دست عده ای بیخبر از عوالم علم و عمل نپسند. غرور نسل جوان،پاک و بی آلایش این مرز و بوم را که قدم در جاده دانش اندوزی نهاده اند لگد کوب اهواء و امیال قدرت طلبان و زیاده خواهان و توطئه اندیشان نکن. اینان فردای ایران عزیز را رهبری خواهند کرد و اگر مورد بیمهری و تحقیر و توهین و آزار و اذیت قرار گیرند معلوم نیست چه بر سر این مملکت بیاید چرا که اگر زمام امور جامعه ای در دست کسانی قرار گیرد که از سلامت روحی و کرامت انسانی برخوردار نباشند نمی توان آینده ای درخشان برای آن متصور شد. لطفا به وزیر علوم و آموزش و پرورشت توصیه اکید کن که درصدی از خطاهای نسل جوان را نادیده بگیرد چراکه خودشان جوان بوده اند و احتمالا به روزگار جوانی، چنان که افتد و دانی ، اشتباهاتی بزرگ و کوچک از ایشان سر زده است!