سال نو گشت خدایا قدح و ساغر کو    لاله بشکفت دف و نغمه خنیاگر کو


نوبهار است من و ساغر و ساقی و شراب    بجز این کار مرا سابقه دیگر کو


گفته بودی که بهاران به برت گیرم مست    شد بهار ای بت من وعده آن دلبر کو


ساده هستی و صمیمی و پر از جلوه و ناز    لیک از مهر و وفا در دل تو زیور کو


قاتل سنگدل جمله عشاق تویی    خون بپا گشت خدا محکمه و داور کو


شیخ گفتا به بهاران قدح می  نخورید    گفتمش یاوه تر از این سخنت ای خر کو